زبانشناسی دوزبانگی

ساخت وبلاگ

پدیده دوزبانگی: عامل بازدارنده یا تقویت کننده؟

اصل مقاله (974 K)
نویسندگان
نسرین بحرینی*
چکیده
در پژوهش حاضر تاًثیر پدیده دوزبانگی بر یادگیری زبان سوم با رویکردی زبانشناختی- اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. هدف بررسی این نکته بود که آیا 
اختلافی معنادار و چشمگیر میان دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه در یادگیری زبان انگلیسی در دو زمینه گرامر و لغت وجود دارد. برای تحقق این هدف، 150 دانش آموز دختر در مقطع پیش دانشگاهی از بین دو گروه ترکی- فارسی زبان برگزیده شدند. پس ازهمگن سازی نمونه های انتخاب شده که توسط آزمون تعیین سطح مهارت زبانی (تست نلسون) انجام گرفت، به دانش آموزان دوزبانه، دو پرسشنامه در مورد میزان درجه دوزبانگی در زمینه های گرامر، لغت، خواندن، نوشتن، صحبت کردن و درک کردن شنیداری داده شد. سپس بر اساس نمرات حاصل از آزمون مهارت زبانی تعداد 90 نفر از دانش آموزان در مرحله بعدی پژوهش که شامل آزمون تشخیص نکات گرامری و تصحیح خطاهای زبانی مربوط می شد، شرکت جستند. بررسی های آماری از طریق تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) حاکی از این بود که بین دو گروه فوق الذکر در زمینه گرامر و لغت تفاوت معنا داری وجود دارد، به این معنا که دانش آموزان تک زبانه از دوزبانه ها پیشی گرفتند. این تفاوت در زمینه لغت بود. یافته های این تحقق می تواند در برنامه های آموزشی تربیت معلمان زبان انگلیسی و روش تدریس انگلیسی کاربرد داشته باشد.
کلیدواژگان
یادگیری؛ تک زبانه؛ دانش گرامر؛ دانش واژگان؛ دو زبانه

 
زبانشناسی دوزبانگی...
ما را در سایت زبانشناسی دوزبانگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن امیری bilingualism بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت: 3:58

  به گزارش دانش روز، آموزش و پرورش فرایندی ارتباطی است. پایه های هر ارتباط را زبان تشکیل می دهد. زبان تنها وسیلة مۆثر در فرایند آموزش و پرورش است. بدون زبان ارتباطی میان افراد جامعه بر قرار نمی شود و بدون ارتباط آموزش و پرورش صورت نمی گیرد و بدون آموزش و پرورش انتقال میراث فرهنگی و تمدن بشری به نسل های بعدی امکان پذیر نیست.

آموزش و پرورش خانوادگی به عنوان نخستین مرحله تربیت انسان، در بطن ارتباطات خانوادگی تحقق می پذیرد. کودک در محیط خانوادگی- اجتماعی خود، زبان خاص خود را فرا می گیرد. زبانی که از بعد جامعه شناختی متنوع بوده و غنای واژگانی و دستوری آنها به ویژگی های فرهنگی و اجتماعی محیط رشد کودک بستگی دارد. ورود کودک به مدرسه یک حادثه است. چرا که مدرسه از لحاظ شکل و محتوا متفاوت از خانواده و محیط پیرامونی کودک است.

 حال اگر زبان مدرسه نیز از زبان دانش آموز تفاوت زیاد داشته باشد، ابعاد این حادثه گسترده تر و آثار منفی آن در زندگی تحصیلی دانش آموزان بیشتر خواهد بود. هنگام ورود به مدرسة ابتدایی، زبان برای کودک از یک ارزش صرفاً «عملی» برخوردار است. او ترجیح می دهد تا زمانی که می تواند از زبان خود استفاده کند و اگر لازم باشد برای ارتباط با دوستان و جذب کردن همبازی هایش، زبان مادری خود را به کار برد. بنابراین، انگیزه کودک در استفاده از زبان، ایجاد ارتباط و یکپارچه شدن با همبازی هایش است. پاسخ این رفتار برقراری رابطة مستقیم با میدان ارتباطی کودک است. اگر این میدان (زمینه ارتباطی) ستیزهای باشد، در این صورت این انگیزه یا رفتار با مشکل مواجه شده و سبب بروز مشکلات ارتباطی و به دنبال آن ایجاد مانع در پیشرفت تحصیلی و رشد اجتماعی و عاطفی دانش آموزان خواهد شد.

اهمیت آموزش ابتدائی کودکان به زبان مادری آنان موضوع تحقیقات بسیاری بوده است. در سال ۱۹۲۹ میلادی، «دفتر بین المللی آموزش و پرورش» کنفرانسی در مورد آموزش و پرورش دو زبانه در لوکزامبورگ ترتیب داد که اولین کنفرانس علمی در این زمینه بود.

 در آن زمان تقریبآً منابعی در این زمینه وجود نداشت. در مدت نیم قرن پس از این کنفرانس، کتاب های موجود در زمینه آموزش دو زبانه به بیش از بیست هزار عنوان رسیده است. نتایج کنفرانس لوکزامبورگ بیانگر این امر بود که آموزش به زبانی غیر از زبان مادری- خانوادگی، به رشد ذهنی و حتی رشد شخصیت کودک آسیب می رساند. یونسکو نیز بارها و با قاطعیت نیاز به ارتقای آموزش به زبان مادری و همچنین حق کودک را برای برخورداری از آموزش، قطع نظر از زبان او تأکید کرده است.

از نظر روانشناسی، آموزش به زبان مادری سبب درک بهتر مطالب می گردد و پیشرفت شناختی دانش آموزان را تأمین می کند.

از نظر اجتماعی سبب جذب راحت تر کودک در محیط اجتماعی خود می شود و به عنوان یک عنصر اصلی فرهنگی، او را در ارتباط با گذشته فرهنگی خود قرار می دهد. از نظر عاطفی، استفاده از زبان مادری در آموزش دانش آموزان سبب تداوم در استفاده از نمادهای زبان شناختی می شود و بدین ترتیب او را از گسستگی عاطفی ناشی از عدم استفاده از زبان مادری باز داشته، سبب بالا رفتن کمیت و کیفیت ارتباطات درون مدرسهای و درون کلاسی می شود و دانش آموزان را از ابزار اصلی تفکر یعنی ارتباط، برخوردار می کند.

دانش آموزان غیر فارسی زبان در بدو ورود به مدرسه، زبان مادری خود را که در یک فرایند پیچیده و در ارتباط مستقیم با محیط پیرامون خود فرا گرفته است، در برنامه فارسی پیدا نمی کنند. چون سازماندهی محتوا و انتقال برنامه درسی به دانش آموزان بر پایة زبان فارسی است که با مفاهیمی که بر اساس تجارب قبلی دانش آموز به زبان مادری حاصل گردیده است و برای او بار عاطفی نیز دارد، پیوند ندارد. در حالیکه ارتباط غیر رسمی درون مدرسهای میتواند خارج از کانال ارتباط رسمی به زبان مادری بر قرار شود. این چنین گسستگی میان زبان مدرسه و زبان مادری دانش آموزان، ارتباط بر پایه انگیزه فردی را با دشواری مواجه می کند. تعارض بین مدار ارتباطی محیط اجتماعی خانوادگی دانش آموز و مدار ارتباطی رسمی مدرسه هم کیفی است و هم کمی. کیفی است زیرا که دانش آموز غیر فارسی زبان در برابر زبانی قرار می گیرد که حاصل مجموعه، ویژگی های فرهنگ زیستی و خاص او نیست. کمی است زیرا از جنبه ی دستوری، واژگان و آواشناسی برای او نا آشناست. به عبارت دیگر بین زبان مدرسه و زبان دانش آموز شکاف پدید می آید.

  وضعیت تحصیل دانش آموزان دو زبانه 

برخی از محققان ادعا می کنند که برنامه های آموزشی دوزبانگی برای دانش آموزان نه تنها مضر نیست، بلکه این برنامه ها اغلب سودمند نیز هستند. با وجود اینکه افراد دوزبانه در استعدادهای زبانی با افراد یک زبانه یکسان بودند، اما در پیشرفت تحصیلی به نحو چشمگیری از آنها سبقت می جویند. مطالعات انجام شده درکانادا نشان می دهد که دوزبانگی سبب افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می گردد.

 دوزبانگی و پیامدهای روانشناختی و آموزشگاهی :

تمام دانش آموزان ایرانی دارای هر زبان که باشند به محض ورود به مدرسه خود را با زبان رسمی آموزش و پرورش مواجه می بینند. در مدرسه بدون توجه به این که تا چه حد با زبان فارسی آشنایی دارد مجبور می شود به زبان فارسی بخواند. بنویسد. صحبت و حتی مفهوم سازی و فکر کند. وضعیت جدیدی دانش آموز در آن قرار می گیرد تأثیر ویژه ای بر وی می گذارد.

پیامدهای مربوط به سازگاری اجتماعی و عاطفی:

زبان وسیله ای برای برقراری ارتباط اجتماعی است و به فهم منظور دیگران کمک می کند و وسیله مۆثری برای انتقال پیام و منظور به دیگران به شمار می رود. اگر دانش آموزی در پیام رسانی و فهم منظور و پیغام دیگران با مشگل مواجه باشد رشد اجتماعی او به خطر می افتد. به همبن ترتیب دانش آموزان دو زبانه که زبان همبازی هایشان متفاوت است دچار مشکلات عاطفی خوا هند شد.دانش آموزان دو زبانه ای که در مدارس دانش آموزان عادی قرار می گیرند. به دلیل بیان متفاوت با سایرین یا بیان نا مناسب مطالب مورد تمسخر دیگران قرار می گیرند وپی آمد این وضع احساس خشم وافسردگی است. درچنین شرایطی که دانش آموز دو زبانه مورد بی مهری یا بی اعتنا یی همسالانش قرار می گیرد، بر خود پنداره ی او تأثیر می گذارد.

دو زبانگی وافت تحصیلی

افت تحصیلی به نو به ی خود به احساس حقارت. نا امیدی. بی انگیزگی ودلسرد ی می انجامد. همین ناسازگاری های عاطفی در مراحل بعد مجددأ موجب افزایش وادامه افت تحصیلی خواهد شد. طبق تحقیقاتی که انجام شده پیشرقت تحصیلی دوزبانه ها را بیش دانش آموزان یک زبانه ارزشیابی کرده است. امکان دارد دو زبانگی به تضعیف ارتباط بین معلم وشاگرد منجر شود ونه تنها شاگرد بلکه معلم را هم در ناراحتی وشرایط دشواری قرار دهد.

دانش آموزان دوزبانه دوره ی ابتدایی، مخصوصاَ  در پایه های اول و دوم ، به سبب پایین تربودن مرحله ی رشد ونداشتن تجربه ومفهوم سازه های ساده تر وضعیف تر، ممکن است بیش از سایرین درس معلم را درک نکند.

ازطرفی در صورت نفهمیدن مطلب، این دانش آموزان به دلیل کم رویی واحساس شرم، احتمال کمتری وجود دارد که پرسش خودرا مطرح کنند وجویای حل مشکل خود شوند، نتیجه ی طبیعی افت تحصیلی است.

معایب:

 ۱-وقتی شخص درحال یاد گیری موضوع جدیدی است، عناصر مربوط به دوموضوع با هم تداخل پیدا می کنند و گاه آموخته های پیشین مزاحم آموختن جدید می شود وگاه موضوع دوم مانع آموختن یا به یاد آوردن موضوع نخست می گردد.

 ۲-کوشش دانش آموز برای تسلط یافتن بر دو زبان به جای یک زبان، باعث کاهش توانایی اودر یاد گیری چیزهای دیگری خواهد شد کاوی به دانستن آنها نیاز دارد.

 محاسن:

۱-فرد دوزبانه از دو زبان سود می جوید، در نتیجه د وابزار ذهنی در اختیار دارد. دوزبان بودن به ازدیاد توانای های با لقوه ی شخص منجر می شود.

۲-آشنا ی کودک با دو زبان برای او یک امتیاز است اما کسب این امتیاز، باپرداختن بهای خواصی توأم است.

 پیشنهادها ورهنمودهای کاربردی:

 ۱-پیش از ورود در مدرسه،دوره های آمادگی دولتی مخصوص دوزبانه ها دایرشود وشرط ثبت نام در پایه اول دبستان داشتن گواهی از این مراکز باشد

۲-تربیت معلمان ویژه

۳-استفاده ازمعلمان بومی آن منطقه

۴-در آموزش قبل از دبستان ،تأکید بر آموزش شفاهی و عملی باشد وازتصاویر، لوحه وسایر وسایل کمک آموزشی استفاده شود.

۵-برگذاری وارایه آموزش های جبرانی ویژه دانش آموزان دوزبانه در پیشرفت تحصیلی این دانش آموزان مۆثرواقع می شود.

ارایه این برنامه های آموزشی ازطریق رسانه های گروهی، به خصوص صدا وسیما بیش ازهمه مفید ومۆثر است.

 تهیه : نسیم گوهری

زبانشناسی دوزبانگی...
ما را در سایت زبانشناسی دوزبانگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن امیری bilingualism بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت: 3:56

  آیا دو-زبانه بودن کودکان را از نظر ذهنی جلو می اندازد و یا آن که یادگیری آنها را به تاخیر می اندازد؟  [نوع پاسخ] بستگی به آن دارد که از چه  کسی بپرسید.

[روزنامه لس آنجلس تایمز در گزارشی می نویسد:] آموزش دو زبانه در میان برخی سیاستگذاران آموزشی [در ایالات متحده آمریکا] به عنوان روش ناپخته ای برای آموزش به دانش آموزانی دیده می شود که زبان مادری آنها انگلیسی نیست.  اگرچه برنامه های آموزشی دوزبانه دارای شکل های متنوعی است، عموما شامل آموزش به دانش آموزان هم به زبان مادری و هم به زبان انگلیسی می شود.  این که از هر زبانی به چه میزان استفاده می شود و در چه زمینه های علمی به نوع برنامه ها بستگی دارد.

اما، پژوهشگران عصب شناسی به گونه فزاینده ای به این توافق می رسند که دو-زبانگی پیامدهای مثبتی برای مغز دارد.  شماری از این پژوهشگران در این ماه به نشست سالیانه انجمن آمریکایی برای پیشبرد علوم در واشینگتن آمدند تا یافته های خود را در آن ارایه دهند.  در میان این یافته ها:

  • کودکان دوزبانه در انجام چند-هدفی کارامد تر هستند.
  • کسان بالغی که به بیش از یک زبان سخن می گویند در اهمیت گذاری اطلاعات در موقعیت های بالقوه آشفته بهتر عمل می کنند.
  • دوزبانه بودن کمک می نماید تا عارضه های اولیه آلزایمر در سالمندی به تاخیر افتد.

به گفته اللن بایلیستوک، استاد روان شناسی در دانشگاه یورک در تورانتو [کانادا]، که در این نشست سالانه سخنرانی کرد، این فایده ها از آنجا به دست می آید  که مغز فرد دایما در حال پس و پیش رفتن میان دو – یا حتی چند – زبان است.  برای نمونه، کسی که هم به هندی و هم به تامیل سخن می گوید نمی تواند حتی هنگامی که با فردی که فقط هندی می داند سخن می گوید زبان تامیل را [کاملا]خاموش کند، زیرا مغز وی مدام درگیر آن است که کدام زبان برای کدام موقعیت مناسب تر است.

این پیش و پس رفتن پیوسته میان دو سامانه زبانی به معنای تکرار تمرین برای آن قسمتی از مغز است که به آن عملکرد کنترل اجرایی گفته می شود، و بخش عمده آن در فشر پیش پیشانی جای دارد.  این همان قسمتی از مغز است که وظیفه متمرکز ساختن توجه فرد، نادیده گرفتن عامل های حواس پرتی، نگاهداری چندین منبع اطلاعات در ذهن هنگام حل یک مشکل، و نیز پیش و پس رفتن میان آن اطلاعات را بر عهده دارد.

"هنگامی که وارد اتاقی می شوید یک میلیون چیز وجود دارد که می تواند توجه شما را جلب کند" بایلیستوک می گوید و می پرسد: "چگونه است که ما می توانیم اصلا تمرکز کنیم؟ چگونه است که ذهن ما می تواند به همان چیزی که ما لازم است به آن توجه کنیم توجه کند بدون آن که از آن منحرف شود؟" ....

[email protected]

Copyright © 2011, Los Angeles Times

زبانشناسی دوزبانگی...
ما را در سایت زبانشناسی دوزبانگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن امیری bilingualism بازدید : 120 تاريخ : 17 بهمن 1391 ساعت: 17:44

 ازجمله عواملي كه ميتوانند در رشد گفتار و زبان نقش مؤثري داشته باشند

 عبارتند از : هوش، جنسيت، رشد فيزيكي و سلامت كودك، وضعيت اجتماعي و اقتصادي، عوامل عاطفي، الگوي مناسب براي تقليد، انگيزش، اختلالات عضوي، محيط خانوادگي و دو زبانگي است . در اين مقاله از مجموعه عوامل بالا، دو زبانگي مورد بررسي قرار ميگيرد.

دو زبانگي چيست و دو زبانه كيست ؟
شواهد حاكي از اين واقعيت است كه دو زبانگي به عنوان يك پديده در تمام كشورها وجود دارد. حدود نيمي از جمعيت دنيا دو زبانه هستند .
فرد دو زبانه به دو زبان ، در حدي تسلط دارد كه ميتواند بر حسب ضرورت هر يك از دوزبان را به تناوب و به جاي ديگري در عمل به كار گيرد. بنابرآنچه گفته شد برخي كودكان ، دو زبان را به خوبي ياد ميگيرند اما برخي ديگر يك زبان را بهتر اززبان ديگر ميدانند، زباني كه كودك بهتر با آن صحبت زبان برتر” Dominant language”ناميده ميشود.
 
نتايج مطالعاتي كه بر روي تأثير دو زبانگي بر رشد گفتار و زبان و مهارتهاي مربوط به آنها صورت گرفته است را ميتوان به سه دسته تقسيم نمود :
 
1- در مطالعاتي فرض بر اين بوده كه كودكان دو زبانه در مقايسه با كودكان تك زبانه در رشد مهارت هاي زباني و شناختي مشكلاتي دارند و تماس زودهنگام با زبان دوم پيش از يادگيري كامل زبان اول، ممكن است به تأخير زبان اول بيانجامد و همچنين كارايي و مهارت در زبان دوم ممكن است ناشي از تكامل نسبي در زبان اول باشد.
 

2- مطالعات ديگري نظرات بالا را تأييد نمي كنند و بالعكس بر تأثيرات مثبت دو زبانگي بر رشد گفتار و زبان صحه ميگذارند و نشان ميدهند كه دو زبانگي ميتواند نتايج مثبتي بر روي ساختار فكري و انعطاف پذيري آن داشته باشد و كودكان دو زبانه نسبت به تك زبانه ها از درك بيشتري نسبت به جنبه هاي مفهومي كلمات برخوردارند. همچنين ديده شده كه بين دو زبانگي و رشد شناختي ارتباط بسيار قوي وجود دارد، دو زبانهها در طبقهبندي اهداف خلاقيت، شكل -گيري مفهوم، حافظه، آگاهي فرازباني، ثبات دركي، حل مسئله، نقشپذيري، مفاهيم علمي، حساسيت اجتماعي و فهم دستورات پيچيده، برتري دارند. يادگيري دو زبان به طور همزمان بر روي رشد زبان دركي، زبان اول(مادري)تأثير سوء ندارد و حتي زمينه را براي عملكرد بالاتر زبان دوم ، فراهم ميكند
 
3- دسته سوم مطالعات بيانگر اين نكته هستند كه دو زبانگي نه شانس تأخير و آسيب زباني را افزايش و نه كاهش ميدهد در همين ارتباط محققان با مرور مطالعات سه فرض منطقي را در مورد تأثير دو زبانه بودن در يادگيري زبان را مطرح نمودند :الف .دو زبانگي ميتواند منجر به تأخير زباني شود.ب. دو زبانگي ميتواند سبب رشد سريع زبان شود.ج. دو زبانگي هيچ تأثيري بر روي رشد زبان ندارد.
آنها به اين نتيجه رسيدند كه مراحل عمومي رشدي در كودكان دو زبانه و تك زبانه از لحاظ زمان رسيدن
به يك سطح قابل مقايسه، مشابه مي باشند، يعني توليد اولين كلمات، رسيدن به اولين 50 كلمه و شروع تركيب كلمات تقريباَ در زمانهاي مشابهي اتفاق مي افتد و اين اتفاقات زماني به وجود ميآيد كه دامنه واژگاني در دو زبان در حد قابل توصيفي هستند و ب ه همين شكل مي توانيم ترتيب و سن فراگيري شكل هاي مختلف نحوي را نيز با هم مقايسه نماييم. اين نويسندگان خاطر نشان كردند كه تعداد واژگان بياني در هيچ كدام اززبانها در كودكان دو زبانه كمتر از كودكان تك زبانه نبود. در خصوص مراحل عمومي رشد ، آنها به اين نتيجه رسيدند كه تواناييهاي زباني كودكان دو زبانه درمقايسه با تواناييهاي زباني كودكان تك زبانه، نه به طورقابل توجهي تأخير دارد و نه پيشرفته است . بنابراين ترتيب و سرعت رشد در كودكان دو زبانه مشابه كودكان تك زبانه ميباشد
بحث و نتيجه گيري :
مطالعات و مطالب بيان شده نشان ميدهد دو زبانگي به تنهايي نميتواند عامل ايجاد مشكلات يا تأخيري در
گفتار و زبان كودكان گردد، صحبت كردن با دو زبان مثل هر مهارت ديگر است و براي اين كه بچه دو زبان را خوب ياد بگيرد نياز به تمرين زياد و محيط غني زباني دارد، والدين در فراهم آوردن و تسريع آن ميتوانند كمك كنند. اگر چه نظر اغلب دانشمندان اين است كه هر چه سن كودك كمتر باشد فراگيري زبان دوم آسانتر ميباشد و اين به علت انعطاف پذيري فوق العاده ذهن كودك در سنين پايين است ولي اگر گفتار و زبان كودك متناسب با سنش رشد و توسعه نيافته و بنا به نظرريكاردلي 12 بايد سطوحي از مهارت زباني در كودكان دو زبانه به دست آمده باشد تا دو زبانگي روي شناخت او تأثير منفي نگذارد، بهتر است كه زبان دوم در حدود 4-6 سالگي آموزش داده شود تا مطمئن شويم كه زبان اول در حد كفايت در كودك شكل گرفته است و اين رويكردي است كه با توجه به تجربه كاريم و نتايج كسب شده در اغلب موارد انتخاب ميكنم. بنابراين اگركودكي بنا به دلايلي همچون ناشنوايي، عقب ماندگي ذهني، فقر محيطي يا عوامل ناشناخته و ... دچار تأخير ومشكلاتي در رشد گفتار و زبان باشد، دو زبانگي دركنار ساير عوامل مي تواند رشد و توسعه گفتار و زبان را تا حدودي دچار مشكل كند اما به تنهايي به عنوان يك عامل مستقل در ايجاد اختلال گفتار و زبان در كودكان عادي نقش ندارد. انتخاب رويكرد تك زبانه براي يك مدت كوتاه بدون سلب شانس دو زبانه بودن مي تواند مشكلات اين كودكان را تا حدودي كاهش دهد. ضمن آنكه با تقويت زبان قويتر ميتوانيم اثرات درماني را به زبان ديگر هم انتقال داد.
 
تهیه و تنظیم: یلدا شادمانی - آسیب شناس گفتار و زبان

 

زبانشناسی دوزبانگی...
ما را در سایت زبانشناسی دوزبانگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن امیری bilingualism بازدید : 122 تاريخ : 12 دی 1391 ساعت: 3:18

 تعريف و انواع دو زبانگي

  دو زبانگي پديدهاي است جهاني که در اکثر کشورهاي جهان وجود دارد و عبارت از حالتي است که فرد به زبان ديگري غير از زبان مادري خود آموزش ميبيند. زبان مادري اولين زبان آموخته شده توسط فرد است، زباني که فرد بدان تکلم ميکند، با آن رشد مييابد و عناصر فرهنگي و اجتماعي محيط خود را توسط آن دريافته، لمس کرده و با آن هويت مييابد. اما در بسياري از کشورها و از جمله کشور ما، زماني که کودک به سني ميرسد که بايد تحت آموزش رسمي قرار گيرد، با زباني غير از زبان مادري خود و با زباني که در سراسر کشور به عنوان زبان رسمي شناخته شده و از لحاظ نظام آوايي- واژگاني و دستوري متفاوت از زبان مادري اوست، آموزش ميبيند و از اين مرحله است که پديده دو زبانگي مطرح ميشود. بنابراين، فرد دو زبانه به فردي اطلاق ميشود که از زمان آغاز آموزش رسمي، با زبان ديگري که در کشور عموميت يافته و در حکم زبان دوم ميباشد، آشنا شده و آموزش ميبيند.

امروزه به ندرت ميتوان کشورهايي را سراغ داشت که لااقل بخش کوچکي از جمعيت آن به دو يا چند زبان تکلم نکنند، هم اکنون حدود چهار هزار زبان گوناگون تخمين زده ميشود. توزيع زبانها يکسان نيست، بعضي نواحي عملاً تک زبانه هستند، در حاليکه در برخي نواحي ديگر ممکن است حتي به چند زبان سخن گفته شود. ارقام بيانگر شرايطي هستند که در آن زبانها همزيستي ميکنند و در عين حال نشان ميدهند که نياز به تعليم و تربيت دو زبانه بسيار زياد و در عين حال بسيار پيچيده است. گسترش علم و تکنولوژي، افزايش امکان جا به جايي سريع جمعيت، تغيير مداوم شرايط اقتصادي و سياسي، تغيير افقهاي فرهنگي و نيازها و اميدهاي انسانها و بروز فاجعههايي مانند جنگ، بيکاري و قحطي هم سبب ميشوند که دائماً در گوشه و کنار جهان گروههاي کثيري از مردم، محل زيست خود را ترک کنند و در نقاط ديگري سکونت گزينند. اين امر مستلزم سازگاريهاي بسيار از جمله سازگاري زباني يعني فراگيري يک زبان ديگر است. در کنار اين نوع دو زبانگي که ناشي از جايي سريع جمعيت در روزگار ماست، نوع ديگري از دو زبانگي نيز وجود دارد که در مقايسه با نوع اول ميتوان آنرا دوزبانگي «کلاسيک» ناميد، به اين صورت که در بسياري از کشورهاي جهان به علل تاريخي گروههايي از مردم که به زبانهاي گوناگون سخن ميگويند، قرنهاست که در کنار هم زندگي ميکنند، عوامل اقتصادي و فرهنگي در اين کشورها به گونهاي آرايش يافته است که يکي از زبانهاي رايج در آنجا، به عنوان زبان رسمي شناخته ميشود. به هر حال، دو زبانگي خواه در شکل نوين و خواه در شکل سنتي آن مسائلي را براي نظامهاي آموزشي مطرح کرده است که پاسخگويي به آنها، به بررسيهاي دقيق و همه جانبه نياز دارد. 

تعريف و انواع دو زبانگي

  دو زبانگي پديدهاي است جهاني که در اکثر کشورهاي جهان وجود دارد و عبارت از حالتي است که فرد به زبان ديگري غير از زبان مادري خود آموزش ميبيند. زبان مادري اولين زبان آموخته شده توسط فرد است، زباني که فرد بدان تکلم ميکند، با آن رشد مييابد و عناصر فرهنگي و اجتماعي محيط خود را توسط آن دريافته، لمس کرده و با آن هويت مييابد. اما در بسياري از کشورها و از جمله کشور ما، زماني که کودک به سني ميرسد که بايد تحت آموزش رسمي قرار گيرد، با زباني غير از زبان مادري خود و با زباني که در سراسر کشور به عنوان زبان رسمي شناخته شده و از لحاظ نظام آوايي- واژگاني و دستوري متفاوت از زبان مادري اوست، آموزش ميبيند و از اين مرحله است که پديده دو زبانگي مطرح ميشود. بنابراين، فرد دو زبانه به فردي اطلاق ميشود که از زمان آغاز آموزش رسمي، با زبان ديگري که در کشور عموميت يافته و در حکم زبان دوم ميباشد، آشنا شده و آموزش ميبيند.

امروزه به ندرت ميتوان کشورهايي را سراغ داشت که لااقل بخش کوچکي از جمعيت آن به دو يا چند زبان تکلم نکنند، هم اکنون حدود چهار هزار زبان گوناگون تخمين زده ميشود. توزيع زبانها يکسان نيست، بعضي نواحي عملاً تک زبانه هستند، در حاليکه در برخي نواحي ديگر ممکن است حتي به چند زبان سخن گفته شود. ارقام بيانگر شرايطي هستند که در آن زبانها همزيستي ميکنند و در عين حال نشان ميدهند که نياز به تعليم و تربيت دو زبانه بسيار زياد و در عين حال بسيار پيچيده است. گسترش علم و تکنولوژي، افزايش امکان جا به جايي سريع جمعيت، تغيير مداوم شرايط اقتصادي و سياسي، تغيير افقهاي فرهنگي و نيازها و اميدهاي انسانها و بروز فاجعههايي مانند جنگ، بيکاري و قحطي هم سبب ميشوند که دائماً در گوشه و کنار جهان گروههاي کثيري از مردم، محل زيست خود را ترک کنند و در نقاط ديگري سکونت گزينند. اين امر مستلزم سازگاريهاي بسيار از جمله سازگاري زباني يعني فراگيري يک زبان ديگر است. در کنار اين نوع دو زبانگي که ناشي از جايي سريع جمعيت در روزگار ماست، نوع ديگري از دو زبانگي نيز وجود دارد که در مقايسه با نوع اول ميتوان آنرا دوزبانگي «کلاسيک» ناميد، به اين صورت که در بسياري از کشورهاي جهان به علل تاريخي گروههايي از مردم که به زبانهاي گوناگون سخن ميگويند، قرنهاست که در کنار هم زندگي ميکنند، عوامل اقتصادي و فرهنگي در اين کشورها به گونهاي آرايش يافته است که يکي از زبانهاي رايج در آنجا، به عنوان زبان رسمي شناخته ميشود. به هر حال، دو زبانگي خواه در شکل نوين و خواه در شکل سنتي آن مسائلي را براي نظامهاي آموزشي مطرح کرده است که پاسخگويي به آنها، به بررسيهاي دقيق و همه جانبه نياز دارد. 

تعريف و انواع دو زبانگي

  دو زبانگي پديدهاي است جهاني که در اکثر کشورهاي جهان وجود دارد و عبارت از حالتي است که فرد به زبان ديگري غير از زبان مادري خود آموزش ميبيند. زبان مادري اولين زبان آموخته شده توسط فرد است، زباني که فرد بدان تکلم ميکند، با آن رشد مييابد و عناصر فرهنگي و اجتماعي محيط خود را توسط آن دريافته، لمس کرده و با آن هويت مييابد. اما در بسياري از کشورها و از جمله کشور ما، زماني که کودک به سني ميرسد که بايد تحت آموزش رسمي قرار گيرد، با زباني غير از زبان مادري خود و با زباني که در سراسر کشور به عنوان زبان رسمي شناخته شده و از لحاظ نظام آوايي- واژگاني و دستوري متفاوت از زبان مادري اوست، آموزش ميبيند و از اين مرحله است که پديده دو زبانگي مطرح ميشود. بنابراين، فرد دو زبانه به فردي اطلاق ميشود که از زمان آغاز آموزش رسمي، با زبان ديگري که در کشور عموميت يافته و در حکم زبان دوم ميباشد، آشنا شده و آموزش ميبيند.

امروزه به ندرت ميتوان کشورهايي را سراغ داشت که لااقل بخش کوچکي از جمعيت آن به دو يا چند زبان تکلم نکنند، هم اکنون حدود چهار هزار زبان گوناگون تخمين زده ميشود. توزيع زبانها يکسان نيست، بعضي نواحي عملاً تک زبانه هستند، در حاليکه در برخي نواحي ديگر ممکن است حتي به چند زبان سخن گفته شود. ارقام بيانگر شرايطي هستند که در آن زبانها همزيستي ميکنند و در عين حال نشان ميدهند که نياز به تعليم و تربيت دو زبانه بسيار زياد و در عين حال بسيار پيچيده است. گسترش علم و تکنولوژي، افزايش امکان جا به جايي سريع جمعيت، تغيير مداوم شرايط اقتصادي و سياسي، تغيير افقهاي فرهنگي و نيازها و اميدهاي انسانها و بروز فاجعههايي مانند جنگ، بيکاري و قحطي هم سبب ميشوند که دائماً در گوشه و کنار جهان گروههاي کثيري از مردم، محل زيست خود را ترک کنند و در نقاط ديگري سکونت گزينند. اين امر مستلزم سازگاريهاي بسيار از جمله سازگاري زباني يعني فراگيري يک زبان ديگر است. در کنار اين نوع دو زبانگي که ناشي از جايي سريع جمعيت در روزگار ماست، نوع ديگري از دو زبانگي نيز وجود دارد که در مقايسه با نوع اول ميتوان آنرا دوزبانگي «کلاسيک» ناميد، به اين صورت که در بسياري از کشورهاي جهان به علل تاريخي گروههايي از مردم که به زبانهاي گوناگون سخن ميگويند، قرنهاست که در کنار هم زندگي ميکنند، عوامل اقتصادي و فرهنگي در اين کشورها به گونهاي آرايش يافته است که يکي از زبانهاي رايج در آنجا، به عنوان زبان رسمي شناخته ميشود. به هر حال، دو زبانگي خواه در شکل نوين و خواه در شکل سنتي آن مسائلي را براي نظامهاي آموزشي مطرح کرده است که پاسخگويي به آنها، به بررسيهاي دقيق و همه جانبه نياز دارد.

 منبع :www.anthropology.ir

زبانشناسی دوزبانگی...ادامه مطلب
ما را در سایت زبانشناسی دوزبانگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن امیری bilingualism بازدید : 93 تاريخ : 18 آذر 1391 ساعت: 14:18

دوزبانگي چيست ؟

 " تعريف دو زبانگي ، تعريف چندان ساده نيست و با آن که در اين زمينه تعريف هاي گوناگون توسط زيانشناسان ارائه شده است ، به سهولت نمي توان يکي از آنها را بعنوان تعريفي جامع و کامل انتخاب کرد . دو زبانگي پديده اي است جهاني که در اکثر کشورهاي جهان وجود دارد و عبارت از حالتي است که فرد به زبان ديگري غير از زبان مادري خود آموزش مي بيند .

زبان مادري اولين زبان آموخته شده توسط فرد است، زباني که فرد بدان تکلم مي‌کند، با آن رشد مي‌يابد و عناصر فرهنگي و اجتماعي محيط خود را توسط آن دريافته، لمس کرده و با آن هويت مي‌يابد.

 اما در بسياري از کشورها و از جمله کشور ما، زماني که کودک به سني مي‌رسد که بايد تحت آموزش رسمي قرار گيرد، با زباني غير از زبان مادري خود و با زباني که در سراسر کشور به عنوان زبان رسمي شناخته شده و از لحاظ نظام آوايي- واژگاني و دستوري متفاوت از زبان مادري اوست، آموزش مي‌بيند و از اين مرحله است که پديده دو زبانگي مطرح مي‌شود. بنابراين، فرد دو زبانه به فردي اطلاق مي‌شود که از زمان آغاز آموزش رسمي، با زبان ديگري که در کشور عموميت يافته و در حکم زبان دوم مي‌باشد، آشنا شده و آموزش مي‌بيند.

 امروزه به ندرت مي‌توان کشورهايي را سراغ داشت که لااقل بخش کوچکي از جمعيت آن به دو يا چند زبان تکلم نکنند، هم اکنون حدود چهار هزار زبان گوناگون تخمين زده مي‌شود. توزيع زبانها يکسان نيست، بعضي نواحي عملاً تک زبانه هستند، در حاليکه در برخي نواحي ديگر ممکن است حتي به چند زبان سخن گفته شود. ارقام بيانگر شرايطي هستند که در آن زبانها همزيستي مي‌کنند و در عين حال نشان مي‌دهند که نياز به تعليم و تربيت دو زبانه بسيار زياد و در عين حال بسيار پيچيده است.

 گسترش علم و تکنولوژي، افزايش امکان جا به‌ جايي سريع جمعيت، تغيير مداوم شرايط اقتصادي و سياسي، تغيير افقهاي فرهنگي و نيازها و اميدهاي انسانها و بروز فاجعه‌هايي مانند جنگ، بيکاري و قحطي هم سبب مي‌شوند که دائماً در گوشه و کنار جهان گروههاي کثيري از مردم، محل زيست خود را ترک کنند و در نقاط ديگري سکونت گزينند. اين امر مستلزم سازگاريهاي بسيار از جمله سازگاري زباني يعني فراگيري يک زبان ديگر است. در کنار اين نوع دو زبانگي که ناشي از جايي سريع جمعيت در روزگار ماست، نوع ديگري از دو زبانگي نيز وجود دارد که در مقايسه با نوع اول مي‌توان آنرا دوزبانگي «کلاسيک» ناميد، به اين صورت که در بسياري از کشورهاي جهان به علل تاريخي گروههايي از مردم که به زبانهاي گوناگون سخن مي‌گويند، قرنهاست که در کنار هم زندگي مي‌کنند، عوامل اقتصادي و فرهنگي در اين کشورها به گونه‌اي آرايش يافته است که يکي از زبانهاي رايج در آنجا، به عنوان زبان رسمي شناخته مي‌شود. به هر حال، دو زبانگي خواه در شکل نوين و خواه در شکل سنتي آن مسائلي را براي نظامهاي آموزشي مطرح کرده است که پاسخگويي به آنها، به بررسيهاي دقيق و همه جانبه نياز دارد.

 به تعريف ديگر " دوزبانگي " از منبع ترجمه شده " جورج يول " توجه کنيد : در بسياري از کشورها ، گونه محلي صرفا مربوط به دو گويش از يک زبان واحد نمي شود ، بلکه به دو زبان کاملا مجزا و متمايز مربوط مي شود ؛ مثلا در کشور کانادا رسما يک کشور دو زبانه است و زبانه هاي فرانسه و انگليسي زبانهاي رسمي در اين کشور هستند . به رسميت شناختن موقعيت گويشوران فرانسوي زبان اين کشور که بيشتر در "کبک Quebec " ساکن هستند ، بدون کشمکشهاي سياسي صورت نگرفته ؛ زيرا کشور کانادا ، در طول تاريخش ، اساسا يک کشور انگليسي زبان بوده است با اقليتي فرانسوي زبان . در چنين موقعيتي ، دو زبانگي اي که در سطح فردي وجود دارد ، به مرور مشخصه گروه اقليت مي شود . در اين نوع دوزبانگي ، عضوي از گروه اقليت در يک جامعه زباني رشد مي کند .

 او در وهله اول ، به يک زبان ، مثلا گالي ، سخن مي گويد (اين مورد سالها در بخشهايي از اسکاتلند وجود داشته است ) ، ولي زبان ديگري مثل انگليسي را براي مشارکت در جامعه زباني وسيعتر مي گيرد . به هر حال , دو زبانگي فردي ممکن است صرفا حاصل داشتن والديني باشد که به دو زبان مختلف صحبت مي کنند . اگر کودکي ، بطور همزمان ، زبان فرانسه را از مادرش و زبان انگليسي را از پدرش فرا گيرد ، آنوقت ممکن است حتي به تمايز بين اين دو زبان توجه نشود . در چنين حالتي صرفا دو شيوه گفتار ، براساس اينکه چه شخصي مخاطب او باشد ، وجود دارد ؛ با وجود اين ، حتي در اين نوع دو زبانگي نيز فرد به يک زبان گرايش بيشتري نشان مي دهد و زبان ديگر فرعي مي شود .

 منابع فارسي : دوزبانگي در دانش آموزان تبريز : از سرکار خانم معصومه فنايي . نگاهي به زبان : از سرکار خانم نسرين حيدري انتشارات سمت . مجله ماهانه آموزشي – تربيتي پيوند تابستان 1386 شماره 333-334-335 . 4.روانشناسي زبان : دکتر ارسلان گلفام . سمت .

منابع انگليسي : 1. www. Kidsource .com 2. www. Asha.org 3. www.ocaq.Net/dilmac .

گردآوری :گروه خانواده خوشبخت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/blest_family.html

زبانشناسی دوزبانگی...ادامه مطلب
ما را در سایت زبانشناسی دوزبانگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن امیری bilingualism بازدید : 92 تاريخ : 14 مهر 1391 ساعت: 2:51

تعريف دوزبانگي:تكلم به دوزبان بطورمتناوب دوزبانگي ناميده ميشود. همچنين ازفردي كه اين عمل راانجام مي دهد  باعنوان شخص دوزبانه يادمي شود

تعاريف ديگري هم براي دوزبانگي وجوددارد:برخي آن رابه كارگيري هم زمان متناوب واستادانه ي دوزبان تعريف كرده اندوبرخي هم دانستن مقداري ازيك زبان دوم راكافي دانسته اندتا بتوان    
عنوان دوزبا نه رابه آن شخص اختصاص داد.دوزبانگي يكي ازمسأ له سازترين واقعِت هايي است كه آموزش وپرورش كشورماوبسياري ازكشورهاي جهان با آن مواجه است.برابرآمارهاي موجود دركشورما زبان مادري حدود نيمي ازافراد فارسي است.نيم ديگر بازبان ها و
گويش هاي متناوب محلي مانند تركي. كردي. لري. بلوچي. عربي و.... تكلم مي كنند.

 
چند زبانگي درايران يك امر فراكيراست وبه مناطق خاص ومحدودي اختصاص ندارند.اين واقعيت
ويژگي هاي خود را داردو براي مسئولان آموزش وپرورش كشورمان حاوي پيام مهمي درزمينه ي
تأ كيد بر تعليم وتربيت ويژه ي افراد دو زبانه است .به خصوص زماني كه بدانيم كودكان دبستاني و
به ويژه كودكان پايه اول وسپس دوم وسوم از نظر آموزشي آسيب پزيرترين قشرهاي دو زبانه هستند.
بيش از پيش محرز مي گردند كه خطيرترين مسئوليت متوجه دستندركاران آموزش وپرورش دوره ابتدايي است.
زبانشناسی دوزبانگی...ادامه مطلب
ما را در سایت زبانشناسی دوزبانگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن امیری bilingualism بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت: 2:46